محبوبه گلکار

چه کسانی در دام هدفگذاری هوشمند اسیرند و چطور نجات می یابند ؟

هدفگذاری هوشمند ؛ طراحی ساده‌ترین مسیر رسیدن به مقصدیست که آن را هدف قرار دادید اما چطور این ابزار یاری‌رسان می‌تواند دست و پای شما را ببندد و مانع حرکتتان شود؟

بنا به تعریف کلی با هدفگذاری هوشمند قرار است در طول زمان مشخصی از هر راهی که احتمالا بهینه‌تر و ترجیحا سریعتر و ارزانتر است به مقصد برسید.

5 عامل تاثیرگذار در فرآیند هدف گذاری هوشمند

  1. وضعیت موجود فرد هدفگذار
  2. حالت مطلوب و دلخواه هدفگذار
  3. کیفیت و کمیت مسیر
  4. شفافیت و وضوح مقصد یا همان هدف

 ما در چه شرایطی هدفگذاری هوشمند می کنیم؟

می‌توان گفت در شرایطی که به چیزی، کسی یا موقعیتی نیاز داریم، رسیدن به آن را هدف قرار می‌دهیم پس “نیاز” عامل تاثیرگذار در تعیین هدف است. اما تامین هر نیازی نمی‌تواند هدف فعلی باشد

در این مقوله اگر هرم معروف مازلو را سرلوحه قرار دهیم؛ می توان گفت نیازها در چند دسته بندی کلی قرار دارند:

  • نیازهای اولیه که برای زنده ماندن لازمند مانندخوردن و خوابیدن
  • در سطح بالاتر نیازهایی که غنی سازی بعد روانی در آنها پررنگ‌تر است مانند نیاز به احترام و توجه
  • در طبقات بالاتر نیازهایی هستند که من آنها را نیازهای جانی می گویم چراکه دستیابی به آنها جان آدمیزاد را جلا می‌دهد مانند نیاز به عشق

برگردیم به موضوع بحث برانگیز هدفگذاری و گام نخست در تعیین هدف که شناسایی “نیاز در لحظه” است.

چرا  برای هدفگذاری هوشمند ” نیازهای در لحظه ”  مهمترند؟

نیازها گسترده و زمان ما محدود است بنابراین اگر فقط بر اساس نیازها هدفگذاری کنیم به لیست بلند بالایی می‌رسیم که تعدد بسیار  دارد و تمرکز  بر آن دشوار است.

با این توصیف مشخص شد پس از تعیین نیازها بایستی تعدای از آنها را برای مدتی بیخیال شویم، بعضی را کلا قربانی کنیم و تنها آنهایی را در لیست اهداف باقی بگذاریم که رسیدن به آنها تغییر شگرفی در وضعیت آینده ما در مقایسه با شرایط فعلی ایجاد می‌کنند.

در نتیجه هدفی که تعیین می‌شود نباید بزدلانه و آنقدر کوچک باشد که حتی رسیدن به آن برای خودمان شگفتی رقم نزند.

البته شاید این مورد شما را به بیراهه ببرد پس لازم میدانم توضیح مبسوط‌تری داده شود:

حتما شما هم خوانده و شنیده اید که “سنگ بزرگ نشان نزدن است” یعنی هدفهای خیلی بزرگ ممکن است مانعی شوند برای شروع کردن، و درست است اما آنچه درباره خلق شگفتی در عبارات بالا گفته شد اشاره دارد به اینکه هدف باید به میزانی برای شما هیجان انگیز و اشتیاق برانگیز باشد که بتواند شما را متقاعد کند تا برای دست یافتن به آن چالش های پیش رو را تحمل کنید و کم نیاورید.

چطور هدفگذاری هوشمند و شگفت انگیز داشته باشید؟

  • با اهرم آمار و ارقام

خلق شگفتی در گرو میزان آگاهی از وقایع است نه در خود اتفاق

اگر از آنچه هستید و در طول مسیر به آن بدل می شوید روزانه، هفتگی و ماهانه حتی سالانه با عدد و رقم آگاه باشید، توانایی خلق شگفتی را خواهید داشت.

در واقع میزان بزرگی هدف تحت تاثیر  عواملیست که در هر یک از قسمتهای فرآیند هدف گذاری با آن درگیر و مواجهید.

” شخصی سازی هدف” را به عنوان گام بعدی معرفی می کنم

ابتدا دریافتید نیاز مشخصی دارید که توجه‌تان را بیشتر از سایر نیازهایتان به خودش جلب کرده و احتمال می‌دهید برآورده کردنش تحول چشمگیری در آینده نسبتا نزدیکتان ایجاد کند. بنابراین باید بدانید تا چه حد این نیاز در شما نادیده گرفته شده تا بتوانید مشخص کنید چه میزان از سرمایه مالی، زمانی و مهارتی را برای آن صرف کنید و از آنجا که گذر از این مراحل و ارزیابی هر گام بدون توجه به آمار و ارقام نامیسر است.

 هدف انتخابی باید قابل دستیابی و اندازه گیری باشد سپس بازه زمانی مشخصی برای تحققش در نظر گرفته شود وگرنه  درست در جایی که نباید خزانه شخصی‌تان با بحران دست به گریبان می‌شود و نه تنها به هدف نمی رسید و نیاز در لحظه تان رفع نمی‌شود چه بسا نیازهای کاذبی ایجاد شود که شما را سرگردان و حیران کنند.

تا اینجا دو عامل اول فرآیند هدفگذاری یعنی “من هدفگداز”  و “هدف” را باز کردیم، دانستیم که من هدفگذار باید بداند که “چه می‌خواهد ” و ” چه نمی‌خواهد”.

پیشنهاد کردیم برای فهم این موارد لیستی از نیازها تهیه کنید و آنها را اولویت‌بندی کنید تا به مرحله تعیین هدف برسید

سپس دانستید نتیجه هدفگذاری بایستی برآورده‌کننده یک نیاز  باشد که در این لحظه بالاترین اولویت را در زندگی شخصی دارد و رسیدن به آن تاثیر بسزایی در زندگی بگذارد.

پس اهداف بینشی مانند ” شاد بودن در زندگی” در این دسته بندی قرار نمی‌گیرند چون شادی هدف نیست یک حالت روانیست که به واسطه میزان رضایت ما از کیفیت زندگی حضورش کم و زیاد می‌شود و اگر قرار باشد این حالت در یک وضعیت کاملا ثابت باشد قطعا این نوار قلب ماست که از حالت سینوسی به یک خط صاف رسیده!

مخلص کلام هدفی که برمی‌گزینید باید شفاف، گویا، قابل اندازه گیری و منطقی و شخصی سازی شده باشد.

در این صورت است که عوامل تاثیر گذار بر شما، مسیر  و مقصد قابل شناسایی، ارزیابی و ساماندهی هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

روز نگار

امروز چند تا سوال از خودت پرسیدی؟  کجا دنبال جوابهاشون بودی؟

Share It